مهندسی موفقیت، می یابیم و می سازیم؟ (بخش دوم )

مهندسی موفقیت، می یابیم و می سازیم؟ (بخش دوم )

  1. هدفمندى

جست‏وجوى موفقيت، هميشه با هدفى آغاز مى‏شود. همه ما به هدفى نياز داريم تا بتوانيم به سوى آن نشانه رفته، براى رسيدن به آن حركت كنيم. به نظر مى‏رسد بسيارى از مردم، مثل افرادى كه در خواب راه مى‏روند، در زندگى، سرگردان هستند. آن‌ها تمام روز، هفته و سال را در سرگردانى به سر مى‏برند. هر روز از خواب بيدار مى‏شوند، غذا مى‏خورند، لباس مى‏پوشند، مشغول كارهاى جدى يا غیر جدی مى‏شوند، دوباره غذا مى‏خورند و همين‏طور زندگى سپرى مى‏شود.

به نظر مى‏رسد بيشتر مردم، بى‏اختيار در اين شرايط قرار گرفته‏اند و بدون اينكه توجه دقيقى داشته باشند، به يكديگر ظلم روا مى‏دارند و به تعبير خود، زرنگى مى‏كنند. تمام این‌ها بدون يك هدف مشخص و ارزشمند است. نوعى سرگردانى و بى‏هدفى آنان را احاطه كرده است؛ چه اينكه اگر سؤال شود:

منظور و هدف شما از انجام دادن اين كارها چيست؟ جواب قابل قبولى ندارند.

شايد شما نيز با نگارنده هم ‏عقيده باشيد كه اين‏گونه زندگى كردن، ارزش چندانى ندارد. انسان موجودى عاقل و باشعور است و بايد كارهايش خردمندانه و منطقى باشد تا هم از زندگى لذت واقعى ببرد و هم در راستاى هدفى ارزشمند گام بردارد تا گرفتار سرگردانى و حسرت نشود. ميشل مونتين مى‏گويد: «روحى كه هدف ثابتى ندارد، سرگردان است».

اگر هر فردى تمام قواى خود را در مسئله‏اى مهم و با هدفى معين به كار گيرد، بى‏ترديد، شاهد پيروزى و موفقيت‏هاى زيادى خواهد بود. قهرمان شدن در ورزش، موفقيت در تحصيلات عالى، مهارت ويژه در كار فنی، بالندگى و نوآورى در شغل و حرفه، نامدارى در اكتشاف و اختراع و از همه مهم‏تر موفقيت در خودسازى، همه و همه در گرو هدفى مشخص و تلاش در راستاى آن هدف است.

براى نجات از سردرگمى و به منظور ارائه راهكارى كاربردى، نكاتى را يادآور مى‏شويم:

ـ ابتدا معلوم كنيد از زندگى چه مى‏خواهيد (مشخص كردن هدف)؛

ـ افكار خود را در مورد هدف متمركز كنيد (انديشه و فكر در مورد هدف)؛

ـ سعى كنيد اهداف بلندى داشته باشيد و اهداف كوچك‏تر را در راستاى رسيدن به آن قرار دهيد (اهداف بزرگ داشتن)؛

ـ به سعى و تلاش خود متكى باشيد و يقين داشته باشيد كه مى‏توانيد؛

ـ از شكست نهراسيد و آن را تجربه راه خود قرار دهيد؛

ـ از هر كار عجولانه، كوركورانه، احساسى و بدون تأمل پرهيز كنيد؛

افراد موفق، در زندگى خود هدفمند، هدف‏دار و هدف‏مدار هستند؛ يعنى براى هدف خاصى تلاش مى‏كنند و هدف، نقطه و موقعيت مطلوبى است كه درصدد رسيدن به آن هستند. حال، مهم چگونگى انتخاب هدف است. به عبارت ديگر، هدف‏ها چگونه بايد انتخاب شوند؟

انتخاب هدف‏ها دقیقاً به ارزش‏ها و باورها بازمى‏گردد. كسى كه ماديات برايش ارزش است، رسيدن به ماديات هدف او خواهد بود و كسى كه مقام و مدرك تحصيلى عالى برايش ارزش باشد، نائل شدن به آن، مقصود او خواهد بود.

  1. اعتماد به نفس

دومين عاملى كه در موفقيت و پيروزى انسان نقش قابل توجهى دارد، اعتماد به نفس است. از آن‏رو كه از مفهوم اعتماد به نفس برداشت‏هاى متفاوتى شده است، در ابتدا به تبيين اين واژه مى‏پردازيم.

دو مفهوم «اعتماد به نفس» و «عزت نفس» قرابت معنايى و رابطه مستقيم و مثبتى با هم دارند و به زبان علم آمار، همبستگى مستقيم دارند؛ به گونه‏اى كه با افزوده شدن يكى، ديگرى هم زياد مى‏شود و به‌عکس؛ اما اين دو مترادف نيستند. ارزيابى ما از خود پنداره خويش، بر حسب ارزش كلى آن، عزت‌نفس ناميده مى‏شود. به عبارت ديگر، عزت نفس، ميزان ارزشى است كه ما براى خود قائل هستيم.

«اعتماد به نفس نيز يعنى شخص احساس كند داراى توانايى و كفايت است». البته لازم به تذكر است كه گاهى منظور از عزت نفس در محاورات عرفى، مناعت طبع اقتصادى است كه مراد ما در اين مقام همان تعريفى است كه در بالا بيان شد. به اعتقاد روان‏شناسان، اعتماد به نفس، اساس هر رستگارى و پيشرفتى است. با اعتماد به نفس، عزم انسان راسخ مى‏شود و در صورت اتكا به ديگرى، ضعيف مى‏گردد. مساعدت‏هايى كه از خارج به شخص مى‏رسد، غالباً پشتكار و قوه مجاهدت را سست مى‏كند؛ زيرا در اين صورت، انسان انگيزه‏اى براى سعى ‏و كوشش نمى‏يابد.

اعتماد به نفس، در زندگى انسان نقش كليدى و اساسى دارد. اعتماد به نفس، ما را به كارهاى مطلوب و بزرگ و رويارويى با مشكلات برمى‏انگيزد و ماهيت ايجابى دارد. اعتماد به نفس، انسان را در بحران‏هاى زندگى ثابت‏قدم كرده، باعث مى‏شود فرد بحران‏ها را حل كند و از موضع خود عقب‏نشينى نكند.

عوامل و زمينه‏هايى وجود دارند كه باعث تقويت اعتماد به نفس در افراد مى‏شوند:

الف) دورى از تظاهر: اولين گام براى ايجاد اعتماد به نفس، دست برداشتن از تظاهر است. بايد تلاش كنيم اعتماد به نفس خود را بيشتر از آنچه واقعاً هست، جلوه ندهيم؛ يعنى با خودمان روراست و صادق باشيم و بر اساس توانمندى واقعى خودمان تصميم بگيريم. از آرزوهاى بزرگ و رؤياهاى دست‏نيافتنى دست برداريم و دنبال كارهايى برويم كه دست‏يابى به نتيجه آن بسيار آسان است. البته بايد همت خود را نسبت به امكاناتى كه داريم بلند كنيم و به حداقل‏ها اكتفا ننماييم.

ب) تقويت عزت نفس: عزت نفس، همبستگى بسيارى با اعتماد به نفس دارد. هر اندازه عزت نفس انسان، بالاتر و قوى‏تر باشد، يعنى فرد براى خود ارزش قائل باشد، از اعتماد به نفس بالاترى برخوردار مى‏شود. براى تقويت عزت نفس، مى‏توان به مثبت نگری پرداخت و به جنبه‏هاى مثبت و ارزشمند شخصيت خويش و توانمندى‏هاى خود توجه كرد و جنبه‏هاى منفى را ناديده گرفت. براى مثال، اگر شما به توانمندى و لياقت‏هايى كه در امور مختلف داريد، مانند قوى بودن خود در رياضى، شيمى، ورزش، كارهاى فنى، رايانه و مانند آن‌ها، توجه كنيد، احساس توانايى و ارزشمندى و مفيد بودن مى‏كنيد و در نتيجه، به عزت نفس بالا دست يافته، در سايه آن به اعتماد به نفس مى‏رسيد.

وقتى انسان جنبه‏هاى منفى شخصيت خود را ناديده مى‏گيرد ـ هرچند به صورت موقت ـ و فقط به ابعاد مثبت و شايستگى خود توجه مى‏كند، اين احساس به او دست مى‏دهد كه فرد مفيد و برازنده‏اى براى جامعه و همنوعان خود است. البته بايد توجه داشت اين روحيه، تكبر و غرور نيست كه مذموم باشد، بلكه دقت و تمركز در توانمندى واقعى خويش است كه فرد تا به حال از آن‌ها غفلت كرده بود.
ج) رسيدگى به خويشتن: اعتماد به نفس تا حد زيادى به ميزان سلامتى جسمانى و روانى بستگى دارد. بى‏توجهى به سلامتى روحى و جسمى خود، نشان‏دهنده اين است كه شما خودتان را دوست نداريد. كسانى كه نسبت به خويشتن چنين محبت و توجهى ندارند، نيازمند پر شدن اين خلأ از ناحيه ديگران هستند و اين يعنى ضعف اعتماد به نفس.

د) زندگى در محيط مطلوب: در دوران نوجوانى و جوانى، عوامل متعددى مانند جايگاه اجتماعى، جنسيت، نژاد و مقبوليت اجتماعى در عزت نفس و اعتماد به نفس افراد نقش دارند. از آن‏روى كه رابطه فرد در اين سنين با افراد جامعه بيشتر است و به تعبير ديگر، حرمت خود آنان در يك زمينه اجتماعى رشد مى‏يابد، جايگاه فرد در يك گروه خاص، عامل مهمى در رشد مفهوم «خود» و «حرمت خود» به شمار مى‏رود.

ه) تحسين خويشتن: افزون بر عوامل محيطى، برخى عوامل درونى كه به خود فرد و تفسير و تحليل او از خود و توانمندى‏هاى خويشتن مربوط مى‏شود نيز در شكل‏گيرى اعتماد به نفس مؤثر است. بندورا، يكى از روان‏شناسان معاصر، مى‏گويد: آن دسته از افرادى كه به خاطر موفقيت، به تحسين و تمجيد از خود مى‏پردازند، به احتمال فراوان به «حرمت خود» بالا و پايدار دست مى‏يابند. همه انسان‏ها نقاط ضعف و قوت دارند و در برخى موقعيت‏ها، بهتر از ساير موقعيت‏ها عمل مى‏كنند، اما افرادِ داراى عزت نفس بالا سعى مى‏كنند بيشتر بر شايستگى و آنچه از آن برخوردارند، توجه كنند و شايد همين ويژگى، يكى از عوامل مؤثر در رشد عزت نفس و اعتماد به نفس آنان باشد. تحقيقات تجربى نيز نشان مى‏دهند عزت نفس تا حدودى از حوادث و رخدادهاى زندگى و برداشتى كه از آن‌ها داريم، تأثير مى‏پذيرد.

سید امیر حسینی

سید امیر حسینی

افزودن دیدگاه